هرچ می گذرد. هرچه من بزرگتر می شوم
هرچه می گذرد من كوچكتر می شوم
كوچكتر از برگ درختی
كه به اذن تو زرد می شود
به اذن تو می ریزد
و زیر پای من كمترین له می شود
تكه گوشت و استخوانی خودسری
كه گاهی فراموش می كند :
هیچ نیست
كه گاهی فراموش می كند :
هیچ نیست
قطعا تو بزرگی
مهربان ترین
پدرانم گواهی دادند كه تو تنهایی
گواهی می دهم كه تو تنهایی
یكتا
كمكم كن
تا كه كج راهه پیش نگیرم و به جز راه تو نیاندیشم
كمكم كن در این مزرعه جز بذر یاد تو نكارم و جز رضایت تو درو نكنم
تو ,كه ,اذن ,گذرد ,دادند ,گواهی ,گواهی دادند ,اذن تو ,كه تو ,می گذرد ,راهه پیش
درباره این سایت